دیکشنری
feather edged
fɛðəɹ ɛd͡ʒd
فارسی
1
عمومی
::
نیم پر، لب نازك
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FEAST ON
FEAST ONE'S EYES ON
FEAST OR FAMINE
FEASTER
FEASTFUL
FEAT
FEAT OF ENGINEERING
FEATH IN GOD
FEATHER
FEATHER BED
FEATHER BOARDING
FEATHER BRAIN
FEATHER BRAINED
FEATHER BROOM
FEATHER EDGE
FEATHER EDGED
FEATHER FOOTED
FEATHER IN CAP
FEATHER LEGGED
FEATHER NEST
FEATHER ONE'S NEST
FEATHER STITCH
FEATHERBED
FEATHERBRAIN
FEATHEREDGE
FEATHERHEAD
FEATHERINESS
FEATHERING
FEATHERLESS
FEATHERSTITCH
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید